آغوش

مرداد ۱۷ام, ۱۳۹۹

کاش دوباره کودک بودم
توی آغوشت جا می شدم
و نگران هیچ چیزی نبودم
کاش دوباره متولد می شدم
این بار سال ها زودتر
تا بتوانم سال هایی دراز در کنارت زندگی کنم
فرزندانم را هم در آغوش بگیری
و من فرصت داشته باشم بارها و بارها در آغوشت آرامش بگیرم
کاش دوباره زندگی می کردیم
این بار در یک شهر
و دوری و جدایی غصه همیشگی مان نبود
کاش فاصله ها نبود
کاش میتوانستم فقط یک بار دیگر در آغوش تو باشم و آن جا امن ترین نقطه دنیا بود
کاش…

ارسال شده در وبلاگ | نظرات (0)

گذاشتن یک پاسخ