استیو جابز غلط کرد با تو

فروردین ۱۳ام, ۱۴۰۰

استیو جابز بیچاره حالا چندسالی است که مرده ولی عکسش روی کتاب قبلی‌ای است که خواندم و اسمش روی این کتاب. خواندن این کتاب درست بعد از کتاب «کاری را بکن که دوست داری» برایم تقارن جالبی به وجود آورد. روایت شخصی‌ای از فردی که آرزوهای بلند داشت، و وارد اکوسیستم استارتاپی می‌شود. توصیفات جالبی بود. خواندنش زیاد طول نمی‌کشید و یک دور ما را با خودش درون این اکوسیستم همراه می‌کرد. البته به نظرم این کتاب یک باگ بزرگ داشت، آن هم این که از دید یک تولید کننده محتوا نوشته شده بود. خیلی جالب‌تر و دقیق‌تر و خواندنی‌تر می‌شد اگر کتاب مشابهی از دید یک برنامه نویس یا مدیر محصول نوشته شود. این طوری شاید بشود توصیف دقیق‌تری به دست آورد.
طبیعی است که باید دقت کرد که این کتاب از دید یک منتقد نوشته شده است. مثل تمام کتاب‌هایی که درباره کره شمالی نوشته شده است. هر چند به عنوان فردی که با تعداد قابل توجهی از نکات ارائه شده در کتاب موافق هستم، هیچ گاه پاسخ قابل قبولی در جواب به انتقادات، از طرفداران این سیستم نشنیده‌ام.
اگر بخواهم نظر شخصی‌ام را بگویم، با این که هیچ گاه خودم درون این اکوسیستم نبوده‌ام، اما درباره آن بی‌اطلاع نیستم، نمایشگاه‌ها را دنبال کرده‌ام و نظرات مختلف را شنیده‌ام و سر و گوشی به آب داده‌ام. به طور خلاصه در آینده اگر اوضاع دقیقا به همین شکل ادامه پیدا کند، قطعا فرزندم را از ورود به اکوسیستم استارتاپی برحذر خواهم داشت!

ارسال شده در کتاب | نظرات (0)

گذاشتن یک پاسخ