آرزو

شهریور ۱۱ام, ۱۴۰۰

بزرگترین آرزوی مادی‌ام در این لحظه چیست؟
پاییز یا زمستان باشد.
با بچه‌های دانشگاه توی استخر باشیم. از سقف بلند استخر بخار هوای میعان شده چکه چکه بریزد روی سرمان. زن‌های پیر توی قسمت کم عمق برای خودشان جمع شده باشند و آن خانم خوش صدای همیشگی آواز بخواند. اینقدر شنای قورباغه کنم که بمیرم. بعدش برویم جکوزی. بعد ساعت‌ها با آن سشوآرهای کم رمق موهایمان را خشک کنیم. بعدش برویم خانه.
الآن بزرگ‌ترین آرزوی مادی‌ام همین است.

ارسال شده در وبلاگ | نظرات (1)

یک پاسخدر “آرزو“

  1. هدا می‌گوید :

    قبلش هم املت آیدا زده باشیم..؟

    …..
    سیده زهرا: حتما!! حتما!!

گذاشتن یک پاسخ