آبان ۲۳ام, ۱۳۹۹
واقعیت این است که حال خوبی ندارم. نداشتن حال خوب ابعاد مختلفی دارد و من حالا در یکی یا چندتا از ابعاد دچار حال بد شدهام. واقعیت این است که دنیا همیشه به عدهای بیشتر اجازه بد بودن داده است. و قطعا من یکی از آنهایی بودهام که اجازه کمتری برای بد بودن داشتهام. در هر صورت فارغ از این که این اجازه را داشته باشم یا نه، دیگران باور کنند یا نه، کسی به کمکم بیاید یا نه، حالم بد است. این را میدانم که همیشه حداقل یک بعد بیمار و ناخشنود را با خود حمل کردهام. اما حالا ابعاد حال بدم روز به روز در حال بیشتر شدن هستند. شاید ابعادی از وجودم که باورهای دینیام را تشکیل میدهند، تلاش کنند آن ابعاد مریض و بیمار را سرکوب کنند. اما آتش زیر خاکستر نمیماند. هرچه قدر هم تلاش کنم، وقتی دستم میلرزد، نمیتوانم یک شمشیر سنگین را در دست بگیرم. شاید هر آدمی نیاز دارد گاهی فرار کند تا بتواند دوباره خودش را پیدا کند. در جستجوی کشتی دزدان دریایی هستم. با آنها میتوان به دورترین نقطه فرار کرد.
ارسال شده در وبلاگ | نظرات (0)