بی نظیر، مثل یک فیل

دی ۴ام, ۱۴۰۰

اولین بخش از جهازم، یک فیل بود. یک فیل آینه‌کاری شده اندازه یک کف دست که پدرم از هند آورده بود. برخلاف همه چیزهای عجیب و غریب مختلفی که سوغات سفرها بودند و صاحب خاصی نداشتند و ما خودمان غنائم را بینمان تقسیم می‌کردیم، صاحب فیل آینه‌کاری شده من بودم. فیل مستقیما به مقام شامخ بخشی از جهاز بودن ارتقا پیدا کرد و تا سال‌های سال، تنها بخش از جهاز من باقی ماند. فیل سال ۸۷ مال من شد، و من ۸ سال بعد، سال ۹۵ ازدواج کردم.
البته یک سال بعد از این که صاحب فیل شدم، بعد از امتحان‌های سوم راهنمایی، توی خانه مادربزرگم اعلام کردم که ترجیح می‌دهم بیشتر از این به مدرسه نروم و ازدواج کنم. آن زمان من هنوز ۲ پدربزرگ و ۲ مادربزرگ داشتم. طبیعی است که کسی با چنین پشتوانه‌ محکمی، در آن سن جرئت چنین تصمیم‌هایی داشته باشد.
هرچند، کسی به حرف من توجهی نکرد. من رفتم دبیرستان، با بهترین معدل فارغ التحصیل شدم، کنکور دادم، یک رتبه خوب گرفتم، رفتم دانشگاه شریف، از رشته کامپیوتر با یک معدل بالا فارغ التحصیل شدم، و نهایتا ۷ سال بعد از صحبت آن روزم در خانه مادربزرگم، ازدواج کردم. فیل آینه کاری شده، با عزت و احترام و سلام و صلوات در خانه‌ام جلوی آینه جا گرفت.
طی این همه سال، فیل آینه‌کاری شده تنها فیل من نبود. پیکسل فیلی روی کیف، استیکر فیل روی لپ‌تاپ، زنجیر فیلی آویزان به کیف، پازل فیلی چند هزار تکه، فیل‌های چوبی چندتایی، تیشرت فیلی و .. من همیشه فیل‌ها را دوست داشتم و به خاطر همین هم این کتاب را خریدم. خریدن کتابی که آدم چیزی درباره‌اش نمی‌داند، یک جور قمار است. اما به طور حیرت آوری، این کتاب بی‌نظیر بود. آنقدر دوستش داشتم که دلم نمی‌خواست به آخرش برسم. مثل لذت خوردن لواشکی که آدم دوست ندارد تمام بشود.
بخش‌هایی از کتاب از زبان فیل بود. این بخش‌ها را واقعا دوست داشتم. خیلی مهم است که نویسنده بتواند وقتی از زبان فیل صحبت می‌کند، از لغات و عبارات درستی استفاده کند. که البته به نظرم کاملا موفق شده بود. (یکی از تمرین‌های استاد ما در کلاس فیلم‌نامه نویسی این بود که از زبان یخچال، مادر، رییس جمهور و … خاطره بنویسیم.)
بیشتر از این چیزی نمی‌گویم. اگر کسی فیل‌ها را دوست دارد، می‌تواند این کتاب را بخواند و لذت ببرد.

 

ارسال شده در کتاب | نظرات (0)

گذاشتن یک پاسخ