بعد از طوفان
آذر ۸ام, ۱۳۹۸
بالاخره به آن آرامشی که در جستجویش بودم رسیدم. بعد از ۱۰ سال ناآرامی، حالا آرام و راحتم. باورم نمیشود که آرامش تا این اندازه شیرین و بینظیر باشد. همه اتفاقات زندگی، در هالهای از خوشی عمیق فرو رفتهاند. روزها شلوغ و پردغدغهاند. فرصتهایم کم است. کتابهای نصفه خوانده روی هم تلنبار شدهاند. کارهای پیگیری نشده فراواناند. استرس زیادی دارم! اما آرامش… حس تجربه نشدهای که حالا بعد از ۱۰ سال دویدن بالاخره به آن رسیدهام. ارزشش را داشت. همه آن سالها ارزشش را داشت.
ارسال شده در وبلاگ | نظرات (0)